- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
دلـی دارم گـرفـتـارِ حـسین است گـدای کـوچه بـازارِ حسین است ز بس که مِهرِ او در سـینه دارم جهانم رنگِ رخسارِ حسین است
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای مــســیـح خـانـۀ طـه حـسـیـن یابن حـیـدر یابن زهـرا یا حـسین دست من کـوتاه مانـده از ضریح تو بگـیر این دستهایم را حسین خیر دنیا با تو مستی کردن است تو نـبـاشی مـرگ بر دنیا حسین! در تــمــام روزهــای زنــدگــیــم از هـمه خـسـتـه شـدم الا حـسـین از مــدیــنـه مـیروم تـا کــربــلا یا حسن گـفـتـم رسـیـدم تا حـسین غـرق بــودم در لـجـنزار گـنــاه هیچکس کـاری نکـرد اما حـسین روی من آغوش خود را باز کرد! ای کـس و کـار من تـنهـا حـسین مـن از الان بــاز دلتـنـگ تــوأم باز دعـوت کن مرا ایـنجا حـسین یک غریب و سی هزار اهل زنا نیـزهها کـند است! واویـلا حسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
در کوچه تو پرچم روضه به سرم خورد یک کاسه پُر خون غمت را جگرم خورد بـا ذکـر شـمـا تـا بـه خـدا اوج گـرفـتـم در موقع توبه پر فطرس به پرم خورد هر روضه که رفتم به درش دست کشیدم دستم ز همان کودکیم خاک حرم خورد شب سیـنه زدم صبح شدم اهل مناجات فیض شب روضه به نماز سحرم خورد هـرگـز نـرود پـشـت در خـانـه اغـیـار پایی که به فرش حـرم شاه کـرم خورد بـایـد بـشـود هر پـسـرش خـادم هـیئت! یک عمر فـقـط نان شما را پـدرم خورد شش دانگ دلـم خـورد بنام تو و زینب وقتی که به شش گوشۀ تو چشم ترم خورد گـفـتـند دل شیـعـه حـسـیـنـیۀ زهـراست نـاز قـدمش روی دل دربـه درم خـورد تقـدیر من از روضه تو قـامت خـم شد چون غصۀ تنها شدنت را کمرم خورد
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین بازدم شد یا ابوفـاضل ولی دم شد حسین نـام او با هـر دل آشـفـتـه بـازی میکـنـد بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین بارها گـفـتـم حـسـین و خـانـهام آبـاد شـد در دوعالم مظهر فیض دمادم شد حسین انبیا هرچه که دارند از حسین فاطمهست پس مسیحای خود عیسی بن مریم شد حسین خواسـتم تا که خدایم را ببـیـنم در سحـر ناگهان در قاب چشمانم مجسم شد حسین نه فقط از بندههایش دستگیری کرده است درد بیدرمان من را نیز مرهم شد حسین بـالحـسـینِ بـنـد را از پـای آدم بـاز کـرد باب تـوبه بر تمام خـلق عـالـم شد حسین نـام و یـاد او بـرایم شد مـفـاتـیح النجـات فارج الهم شد حسین و کاشف الغم شد حسین بـیگــمـان رب تـبـارک و تــعـالـی مـرا اسم بسیار است اما اسم اعظم شد حسین علت و معلول از این بهتر ندیده چشم من باعث و بانی هر بـاران نم نم شد حسین اشـبهالنـاس به زهـرای شهـیده شد حسن اشبهالناس به شخص مرتضی هم شد حسین هرکجا هم که روم حُسن ختامم کربلاست چون گـریز اکـثر مرثـیههـایم شد حسین تا مـبادا دشـمنـش را دست خالی رد کند محض دِرهم در دل گودال دَرهم شد حسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
به اذن حـضرت مـولا شدم کـبـوتر تو که بـال و پر بـزنم پای روضۀ سر تو چه طور خرج غمت جور شد کسی میگفت رسـیـده رزق حـسـیـنـیه از بـرادر تـو
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
مینـویسم ایدل و دلـدار، ممـنونم حسین اینکه بر سوگ توام بیمار، ممنونم حسین من غباری بودم و مهر تو دستم را گرفت پـر کـشـیدم تا حـریم یـار، ممـنونم حسین شک نـدارم در هـوای تو اگر دارم زنـند نعره خواهم زد به روی دار، ممنونم حسین عشقتو هر عاشقی را منصبی دادهست و من نوکرت هـستم، هزارانبار ممنونم حسین من از اینکه نـوکـرم دائم خـدا را شاکرم پادشاهی میکـنم انگـار، مـمـنونم حـسین روضهخوانم، چایریزم، شاعرم یا کفشدار در بساطـت بابت هرکار، مـمنونم حسین در بساطت اشک را یکجور دیگر میخرند ای امـان بنـدگـان از نـار، مـمنونم حسین وقت مرگم، لطف کن من را در آغوشت بگیر پرده از روی خودت بردار، ممنونم حسین محشر من! محشری در روز محشر کن بپا رحم کن بر نوکری سربار، ممنونم حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
غـمخـوارِ کـربلا غم عالم نمیخورد دنـیایِ بیحـسین به دردم نمیخـورد هرکس که خورد نان تو جایی نمیرود هرکس که خورد داغِ تو را غم نمیخورد شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار عرشی است این حرفها به چشمۀ زمزم نمیخورد آنکه به زیر سایۀ زهرا نشسته است غـمهای روزِ حـشر مسـلم نمیخورد آنکس که جای بستر بیماری، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمیخورد من با محـرم تو نـفَـس میزنم هـنوز هرچند طعنه نوکـرتان کم نمیخورد من حـتم دارم از نفـسِ گـرمِ مـادرت این سیـنه بـاز داغِ محـرم نمیخورد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
ذکـر لـب انـبـیـاء حـسـیـن عـلیهالسلام اعـظـمِ اسـم خـدا حـسـیـن عـلیهالسلام فیض دمادم حسین هـستی خاتم حسین کیست مِنَ المُصطَفی حسین علیهالسلام بـال و پـر فـاطـمـه تـاج سـر فـاطـمـه کـوثـر خـیـرالنـساء حسین علیهالسلام ســیــد احــرار او حــیـــدر کــرار او آیـنــۀ مـرتـضـی حـسـیـن عـلیهالسلام خـاتـمۀ پـنـج تـن جـوهـر جـان حـسن بـرادر مـجـتـبـا حـسـیـن عـلـیهالـسلام مریض احـیـا کـند مُـرده مسیـحـا کـند تـربت اربـاب مـا حـسـیـن علیهالسلام زیارت عرش و حق زیارت این دو است اکـبـر شـیـرین لـقا حـسـین علیهالسلام کـشتی نـوح است او امید ما هست او وَ مَن اتـاکُـم نَجـی حـسـین علیهالسلام نوح خودش در خطر بود به او نوحه گر داشـت به او الـتـجا حـسین علیهالسلام گـفـت امـام رضا گـریـه فـقـط در غـم پـادشـه کـربـلا حـسـیـن عـلـیهالـسـلام شـعـله زده تا ابـد در دل هـر مـؤمـنی داغ عـزیـز خـدا حـسـیـن عـلیهالـسلام در غـم او نـاله گر جن و پری و بشر مـاهی و مـرغ هـوا حسین علیهالسلام صـدای زنجـیـرها ذکـر عـلـم گـیـرهـا چیست به وقت عزا حسین علیهالسلام گریۀ ماهورِ رود زمزمۀ چنگ و عود تـار به شـور و نـوا حسین علیهالسلام نوحه سرایش بخوان به ماتمش با فغان گوشۀ شش گوشه را حسین علیهالسلام واعطشا واعـطش غـصۀ سـقا عـطش حرف لـب مشکها حسین علیهالسلام شمر به گودال رفت، فاطمه از حال رفت عرش صدا زد صدا حسین علیهالسلام روبروی خواهرش برید از تن سرش ذبـح شـده از قـفـا حـسـین علـیهالسلام فاطمه! هذا حسین بیکس و تنها حسین مُـرَمِّـل بـالـدّما حـسـیـن عـلـیهالـسـلام
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
به دل، عشق تو واکردهست معبرهای بسیاری رقم خوردهست با دستت مقدّرهای بسیاری چنان در دلرباییهای خود جذّابیت داری که در بند تو افـتادند دلبـرهای بسیاری یکی از پنج رکن آفرینش هستی و خالق به حول محور تو ساخت محورهای بسیاری حریم امنت آغوش خداوندست و با جنّت تفاوت میکند از حیث منظرهای بسیاری ملائک بسکه اطراف حرم مشغول پروازند گرفته سطح ایوان تو را پرهای بسیاری چه کردی با دل عشّاق که هر روز میبینم به سمت کربلا خم میشود سرهای بسیاری کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهورا تر که چای روضهات پرورده نوکرهای بسیاری
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
تو چون طلیعهٔ صبحی، به شب سرانجامی به سـیّـئـات دل ما تـویـی که فـرجـامـی نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین تـویی که مـثـلِ خـداونـد لـطـفِ مـادامی خداشناس شد آنکس که با تو مأنوس است بـرای بـادهٔ تــوحـیــد بـهـتـریـن جـامـی به دست تو چه بـلاها که رد نـمیگـردد تو چـتر وقـتِ بـلایی به حـق بهـنگـامی زمانِ غـم که رفیـقـان غـریبه میگردند مــیــانِ ســیــل بــلایــا رفـیــقِ ایــامـی به خاکِ قبر تو هرکس رساند کامش را به خـیـر شد عـاقـبـتـش، نـدیـد نـاکـامـی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
از همه پا خوردهام در این جهان الّا حسین هر بهاری میشود آخر خزان الّا حسین من تهی دسـتم، فقـیرم، بیـنوایم، بیکسم کیست تا یاری کند ای ناتوان الّا حسین چون پـدر بـالا سـرم بوده ز روزِ اوّلین مطمئـنم نیست یاری مهـربان الّا حسین ما حـسینیهای عـالم، برتـرینِ عـالـمـیم قبلهگاهی نیست بر صاحبدلان الّا حسین گریه کنها را خودِ زینب کفالت میکند چه کسی ما را بَرَد تا آسـمان الّا حسین در فضایِ هیئتاش باید تنّفس کرد و بس روضه را کرده چه کس دارالأمان الّا حسین آبرو داری همیشه خصلتِ اربابِ ماست کیست تا اهـدا کند نام و نشان الّا حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
بیتو باحـال پریشان و خرابم چه کـنم با دل سـوخـته و چشم پُر آبـم چه کـنـم کعبه را دور ضریحت به طواف آوردی من که دور از حرمت در تب و تابم چه کنم هرچه خواندیم به جز عشق تو بیحاصل بود نـشود نـام تو سر لـوح کـتابـم چه کـنم روز محشر که عملها همه سنجیده شود تو به دادم نرسی وقت حـسابم چه کـنم گرچه از دور به چشم همه چون دریایم بیتو و اشک غمت مثل سرابم چه کنم بعد یک عمر که زیر علمت سینه زدم چشمهای تو اگر کـرد جوابـم چه کـنـم به همه گـفـتهام اربـاب مرا میخـواهد پیش مردم نکنی دوست خطابم چه کنم شبی از عمر اگر سر برسد بعد از این نـکـنـد روضۀ گـودال کـبـابـم چه کـنم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
در سر ما نوکران غیر از هوای روضه نیست زندگی درد است آنجا که بنای روضه نیست خانه در آشفـتگی شهر حسرت ساخته آنکه در تاب و تبش جایی برای روضه نیست
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
پـای قـرار عـاشـقـیات سـر گـذاشـتی از هرچه بهـتر است تو بهـتر گذاشتی مـفـتـاح مـشـکـلات بزرگ قـبـیـلـه را در دست های کوچک اصغـر گذاشتی
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
عشقِ تو در دو جهان غرق امیدم میکند چشمت از دیگر طبیبان نا امیدم میکند کنج هیئت، زیر پرچم، وعدۂ دیدارِ ماست مـادرت میآید و غـرقِ امـیـدم میکند در تو آیات خدا نازل شده ست و تا ابد نـام تـو پـابـنـدِ قـرآنِ مـجـیـدم میکـنـد غصّهها و قـفل های بسته میدانند که؛ اشکهایِ روضهات صاحب کلیدم میکند سینه زن یا گریه کُن یا روضه خوان یا چای ریز چشم پوشیهایِ تو شخص مفیدم میکند شالِ مشکی! سر درِ خانه زدم پرچم سیاه این سیاهی ها خلاصه روسفیدم میکند چشمهایت عاقبت یکروز میگیرد مرا حتم دارم مثل «حُر» آخر شهیدم میکند!
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
پرچمت سایۀ روی سر این نوکرهاست بال جبریل امین شهپر این نوکرهاست یا حـسین از همۀ عـرش فـراتـر رفته هرکه در روضۀ تو نوکر این نوکرهاست من فقط در وسط روضه نفس میگیرم این نفس ها نفـس آخر این نوکرهاست
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک خورشید غبطه میخورد اینجا به نور اشک داودهـای مـرثــیـه از راه مـیرسـنـد با آیـههای تـشنه لبی از زبـور اشک یک شب به رونـمایی این شعـرها بیا در محفل صمیمی ما با حضور اشک بعد از هـزار سال نشد مرهـمی شود از کوچه باغ زخم تن تو عبور اشک لَـن تَـبـرُدَ مُـصـیـبـتُـکَ فـی قــلـوبـنـا گرم است از حرارت داغت تنور اشک در خواب نامت آمد و گـفتم نگریمت اما شدم دو مرتبه مغلوب زور اشک راز شفای نذریات این است مادرت در طبخ آن به جای نمک ریخت شور اشک آوردهاند… روی شما را زمین زدند اینجا شکست چون دل راوی غرور اشک
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
از سرورِ هر دو عالم نزد ما غم بهتر است گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است واقعاً اشک براى روضه چیز دیگرى است در سلوکِ ما فرات از آب زمزم بهتر است گریههایم را بگیری بی گمان دق میکنم مردن از دنیاى بی گریه برایم بهتر است در جواب اینکه شأن گریه کنهای تو چیست از برای این سؤال «الله اعلم» بهتر است هر که به جایی رسید از نوکریِ تو رسید نـوکـری تـو ز آقـایی عـالـم بهـتر است نوحه دم دادیم و با این دم مسیحا دم شدیم از دم روح القدس واللهِ این دم بهتر است یازده ماه از خـدا مـاه شما را خواستـیم از تـمام مـاههـا مـاه محـرم بـهـتر است رتـبـۀ پیـرِغـلامان تو نزدِ فـاطمه است چون غلامیِ شما با قامتِ خم بهتر است گر به زیرِ نـاودانِ کعـبه هـم باشم ولی معتقد هستم که باشم زیرِ پرچم بهتر است
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
از ازل در سر من میل تـماشای تو بود داشتم هر چه به دل جمله تمنای تو بود آنچه در وقـت نمازم کمرم را خـم کرد سجده بر حق به سرِ تربت اعلای تو بود سرِ بازار جـنـون رفـتم و دیـدم با چشم عقل مجنون تو، آشفته و شیدای تو بود عزّت هر دو جهان بسته به اشک است حسین نم اشکی که روان جانب دریای تو بود این چه سری است ازل تا به ابد محتاجیم احـتـیاج هـمه بر مهـر و تـولای تو بود تا ابـد نـوکر تو، نوکـر تو خـواهـد ماند تاج شاهی من از خاک کف پای تو بود شجـری دیـدهام از سـلـسـلـۀ نـوکـریام ریشـۀ آن شـجـرم در گـل بابـای تو بود مـادرت گـفت بـنـی به دلـم صور دمـید محشر سینـۀ من خشکی لبهای تو بود
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
مائیم و فقـط روضۀ ارباب و دگر هیچ چشمان پُر آب و دل بیتاب و دگر هیچ چون روزنهای چشم فرو بسته از عالم وابستۀ خورشید جهـان تاب و دگر هیچ انـدوخـتـه جـز اشـک نـداریـم بـه دنـیـا مائیم و همین گـوهـر نایاب و دگر هیچ انـدازۀ یک قـطره اگـر اشک فـشـانـدیم شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ راه دل مـا را بـه حـرم خـتـم نــمـودنـد هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ چون پـرچـم سـیّـار عـزا خـانه به دوشم چون ابر سبک بارم و بیخواب و دگر هیچ در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری گویم که غمِ حضرت ارباب و دگر هیچ
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
برای خیر من همیشه فـتح باب میکنی به رسم بنده پروری مرا خطاب میکنی بـساط خـانۀ کـرم هـمـیشه فـرق میکند دعا نکرده هم مرا تو مستجاب میکنی خداشناسی من از مُحـرّمت شـروع شد زمان گریه در وجـودم انـقلاب میکنی به ارضیان و عرشیان چقدر فخر میکنم برای نـوکـری مرا که انتخـاب میکنی همین که دور میشوم مرا به روضه میکشی زمین که میخورم به سوی من شتاب میکنی به گردش دو دیدهات شفاعت قیامت است در این جهان به ما کرم علیالحساب میکنی چه خوبم و چه بد، مرا به دست دیگران مده خودت مرا عذاب کن، اگر عذاب میکنی دوباره خواب دیـدهام پـیاده سوی کربلا روانـهام ز مـرقــد ابـوتـراب مـیکـنـی بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت سبوی خالیام اگر پُر از شراب میکنی به زیر دشنه هم دعا برام میکنی، ولی بگو چرا محاسنت به خون خضاب میکنی؟!
: امتیاز
|